رافائل تنها

ساخت وبلاگ
امروز سی و هفت سالگیم تموم میشه و از فردا من وارد سی و هشت سالگی میشم.سی و هفت سال در چشم بر هم زدنی گذشت.واقعا این عمر سریع الاتمام چه ارزشی داره که به خاطرش اینقدر به خودمون عذاب میدیم و زندگی رو اینقدر سخت میگیریم.به سی و هفت سال گذشته فکر میکردم. به سال های رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 203 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 6:31

جونم براتون بگه که شله زرود آماده شد. ولی چجوری؟ صبح رفتم خریدهامو کردم و برگشتم و سبزی خوردن و پاک کردم( خرید سبزی خودش داستانی داشت که بعدا براتون میگم).  وسط کارهام متوجه شدم که شکر نخریدم. بله، نشستم به پیمونه زدن شکری که خونه داشتم و دقیقا یک پیمونه کم آوردم. حالا بماند که آشپزخونه ی من شده صحن رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 112 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 6:31

اومد و رفت. به همین سرعت. ولی دلمو با خودش برد. امروز اصلا آشپزی نکردم. ناهار از ته چین دیشب خوردیم. شله زرد خوردیم و بهش دادم که با خودش ببره. برام جنگا خریده بو د. یه عالمه باهاش بازی کردیم. گفت بازنده چه کار کنه؟ من که  فکر میکردم میبازم گفتم: ایندفعه که اومدم تهران و رفتیم بیرون غذا خوردیم، بازن رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 112 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 6:31

آهای آپارتمان نشین ها، آهای اونایی که همسایه ی طبقه پایین یا کناری دارین: یه چیزی هست به اسم صداگیر پایه میز و مبل و صندلی. این شکلیه که یکطرفش حالت موکتی داره  و رو به زمین میمونه و طرف دیگرش چسبیه و میچسبه به پایه ی میز و صندلی و مبل. چرا درستش کردن؟ برا اینکه وقتی صندلی یا میز رو روی سرامیک جا به رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 1:16

خیلی ذوق دارم که پنجشنبه برای افطار مهمون دعوت کردم. میخوام شله زرد بپزم و ته چین و یه غذای خاص با بادمجون. آخه هستی عاشق بادمجونه. اگه میشد همکلاسی هم پنجشنبه میومد خیلی خوب میشد. ولی میدونم هم توی جمعی که آدم ها رو نمیشناسه راحت نیست و هم تا ظهر میره شرکت.کم ک رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 1:16

 آبگینه جان خواسته بودند یه پست بذارم در مورد چین و چروک دور چشم و نحوه ی برطرف کردن اونها. اول بگم که چین و چروک دور چشم بسیار بسیار به ممیک چهره و نوع پوست و ژنتیک فرد ربط داره.  برخی ها به دلیل داشتن پوست خشک و زندگی در محیط هایی که آب و هوای سرد و خشک داره، پوستشون بیشتر در معرض ایجاد چروکه. برخ رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 8:56

دیروز غروب با هستی و خانواده ش و برادر و خانم برادر و برادرزاده ش رفتیم به یکی از مناطق دیدنی اطراف شهر محل سکونت. قرار بود در طبیعت افطار کنند. اینجایی که رفتیم یکی از کو ه های اطراف شهره که توسط شهرداری، چمن کاری و جدول بندی شده و به صورت یه پارک دراومده. شهر محل سکونت یکی از شهرستان های نسبتا سرد رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 18:26

خدایا سپاس برای دیدن دوباره ی خورشید. برای بیدار شدن با سختی و کوفتگی. برای لباس عوض کردن جهت رفتن به سر کار. برای داشتن شغلی که صبح ها ساعت ۵ از رختخواب بیرونم میکشد. برای داشتن زانویی که درد میکند. برای داشتن لباسی که به تن میکنم. برای قبض گاز که دو روز است آمده و هنوز فرصت نکرده ام پرداختش کنم. ب رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 18:26

بعد از خوندن کامنت لیلی ناگهان یخی که دور قلبم بسته بود آب شد. غروب که مادر زنگ زد(امروز گفته بود زنگ نزنم چون میرن دکتر و وقتی خودشون برگشتند باهام تماس میگیرند.) یه عالمه صحبت کردیم. و من سبک شدم. از اون همه احساس خشم و بغضی که در دلم جا خوش کرده بود، خلاص شدم. ممنونم لیلی جان. ممنونم که حالم رو ب رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 18:26

نمیدونم چرا یهویی یاد اولین باری افتادم که بوسیدمش.. زمستون سال ۹۴ بود. براش از یه ساندویچی توی تهران گفته بودم که پدرم دوران بچگی مارو میبرد اونجا. از همبرگر ها و طعم لذیذشون و سس فوق العاده خوشمزه ای که استفاده میکردند. با آدرس نصفه و نیمه ای که بهش داده بودم، اصلا فکر نمیکردم که اونجارو پیدا کنه. رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 18:26

دیروز اصلا خوب نبودم. روز قبل ترش خیلی کم با همکلاسی حرف زده بودم. دیروز هم کلافه بودم چون باز هم تماس چندانی نداشتیم. بعد هم بی خودی هی عصبانی و عصبانی تر شدم. از حرف های مامان بگیر تا بقیه چیزها. کلا مدتهاست شمال اومدن من شده برام رنج و عذاب.بگذریم.بعدازظ رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 99 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

توی دوشب گذشته با دیدن برنامه ی ماه عسل و با دیدن و شنیدن حرف های خواهران منصوریان، به شدت از خودم و اینکه اینقدر ضعیف و ناسپاس هستم بدم اومد. این زنان با اون دست های کار کرده و دل های مهربان و قلب های دریاییشون و با اون حجم عظیم از سپاسگزاری و گذشتی که داشتند ب رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 100 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

چرا مشکلاتت رو از من پنهون میکنی؟ من با این حس ششم لعنتی میفهمم که داری چیزی رو ازم پنهون میکنی و بعد هزار جور فکر و خیال بی خود میاد توی ذهنم. عزیزکم غمهاتو با من قسمت کن. باور کن با دیدن مشکلات فراری نمیشم. تنها چیزی که منو فراری میکنه، ناآگاهی و فکرهای بیخود و تردیده. کپل جانم، عزیز دلم، عشقم، او رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 105 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

از وقتی فهمیدم مشکل همکلاسی چیه، آروم شدم. هرچند چیز ساده ای نیست و منو هم حسابی درگیر خودش خواهد کرد ولی خوب خیالم راحت شده. حتی شنیدن متلک های مامان هم قابل تحمل تر شده. دیروز مامان میگفت: برادرت که برای زن گرفتنش، خودش انتخاب کرد و خودش حرفاش رو زد و مهریه اش رو تعیین کرد و ما فقط رفتیم مثل مترسک رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 118 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

دختر خاله بزرگه زنگ زد به مادر و کلی غیبت خواهرش رو کرد که اومد ن و رفتن اما یه شب بیشتر خونه ی ما نموندن و .....مادر و خواهرک داشتند صحبت های دخترخاله رو تفسیر میکردند که من گفتم حتما بهشون خوش نمیگذره که خونه ی مادرشوهرش میمونه ولی خونه ی مادر خودش نمیمونه.دوت رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 108 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

صبح است و نشستم به انتظار سرویس. این انتظار رو دوست دارم. هرچند خسته، هرچند نه چندان جالب، هرچند ..... اما همینقدر کافیه که از خونه دورم.  همینقدر کافیه که میدونم خونه ی خودم هستم. ولایت غربت. نفس کشیدن توی این شهر آرامش بخش تره. خوبه که اینجام. حتی با وجود سر و کله زدن با آدم های دیوونه... حتی با و رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 124 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

وقتی وبلاگم رو راه انداختم میخواستم هرچی که توی دلم و توی فکرم میاد و میره و نمیتونم به زبون بیارم یا برای کسی بازگو کنم اینجا بنویسم.  اما کمی که گذشت، ترس از قضاوت دیگران، قضاوت های نا به جا، ترس از شناخته شدن، ترس از پشیمونی ، باعث شد خودم رو سانسور کنم.  خیلی حرف ها توی دلم هست که نمیتونم بنویسم رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 113 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

باور نمیکنم. هر آنچه را میشنوم و میبینم باور نمیکنم. یا من یک انسان منفی هستم. یا انسانی شکاک. یا یه آدم که موشکاف تر از خیلی های دیگه است. باور نمیکنم. هر آنچه که میگویند و هر آنچه که میخواهند باور کنم، باور نمیکنم. و چون باور نمیکنم، به این سادگی هم قضاوت نمیکنم. **** مدیر جان توی تل*گر*ام تصویر د رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 97 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

جلوی آینه ایستادم. درحالیکه رژ لب را بر روی لبهایم میکشیدم  تا قیافه ی رنگ پریده ام کمی بهتر شود به گونه هایم خیره شدم. چند لحظه من بودم و زنی سی و هفت ساله که با نگاهی خسته از درون آینه زل زده بود به من. گاهی نمیشناسمش.  نفس عمیقی کشیدم. رژ را پیچانده و دربش را بستم و درون کیفم گذاشتم. چراغ های اتا رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 95 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 6:06

یکی از دردسرهای بزرگ در کارخانه های خصوصی، مرخصی گرفتن کادر مدیریتی و کارشناسانه. از اونجایی که در کارخانه ها و شرکت های خصوصی یک نفر کار چند نفر رو انجام میده و جانشین هم نداره، یک روز مرخصی گرفتنش برای کارفرما معادل با تعطیل شدن شرکته. در نتیجه وقتی می خوایم مرخصی بگیریم هزار جور باید و نباید و شاید و غیره توش میاد که حسابی آدمو کلافه میکنه. جوری با سیاست آدم رو اذیت میکنند که خودت ناخواسته ترجیح میدی که نری مرخصی. 

بله. اینم یه جورشه.

رافائل تنها...
ما را در سایت رافائل تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fraphaeletanha0 بازدید : 99 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 16:51